
بصورت طبیعی، هر انسانی پیش از درک ساختار قانونمند و هدفمند یک موضوع، با آن به شکل عملی برخورد میکند، مثل راه رفتن پیش از آموزش قوانین فیزیک، یا نگاه کردن پیش از فراگیری قواعد نور و آشنایی با فوتون.
درباره گویش و نوشتار هم چنین است، انسان بصورت طبیعی پیش از یادگرفتن قواعد نوشتاری و متنی و خیلی پیشتر از آموزش اصول ادبیات، از طریق گوش خود با لغات آشنا شده و از طریق زبان سعی در تکرار آنها خواهد داشت، این تکرار طبیعتا در اوایل درست پس از شنیدن آن لغات اتفاق میافتد، و به این شکل، یک کودک حتی پیش از درک مفهوم عمیق و معنای یک لغت و به سادگی، مکان بکار گیری آنرا آموزش میبیند، آنهم صرفا با کنجکاوی و تکرار بلافاصله پس از شنیدن آن لغت!
پس، ابزار گفتاری بسیار پیشتر از ابزار نوشتاری در دسترس یک انسان قرار میگیرد و ابزاری بسیار کاربردیتر است، خصوصا که در طول مسیر رشد یک انسان، با ابزارآلات دیگری همچون زبان بدن، زبان صورت و اشارات استعارهای درهم میآمیزد و بر توانایی برقراری ارتباط انسان همچنان میافزاید.
سلام، من خیلی از صحبت در یک جمع میترسم، حتی جمع خودمونی و کوجک، اما از نوشتن اصلا. خیلی خوشحالم پیداتون کردم و خیلی خوشحالم که کاملا روی موضوع گفتار و نوشتار متمرکز شدین. موفق باشین.
یه کمی سردرگم شدم. کاشکی بیشتر توضیح میدادین. میدونم دارین کم کم مارو با یک سری موضوعات آشنا میکنین تا اصل داستان بگین. اما الان فقط منتظرم