
باید توجه داشته باشیم که سخن گفتن، همچون نواختن ساز قواعدی خاص و شاید بسیار پیچیده تر دارد!
قواعدی که از انتخاب یک لغت مناسب، تا نحوه ادانمودن آن و ضرب بیانی و جایگاهش در متنی که درون مغز و افکار ما در حال شکل گیری است را، شامل میشود. سرعت در این میان یکی از ستونهای اصلی نواختن است، نواختن لغات، و سخنرانی بیشتر شبیه نوشتن و اجرای یک سمفونی است، سمفونی لغات! چه لغتی، در چه زمانی، با کدام گام و ارتفاع باید ادا شود.
اکثر ما تا بحال با آدمهایی روبرو شدهایم که بسیار عالی نظر دیگران را به حرفهای خود جذب میکنند، باید بدانیم و بگوییم که این هنر نه یک اتفاق، که برایند چندین توانایی و دانش است که تنها بخش کوچکی از آن میتواند نتیجه میراث و شانس باشد، بخشی که به موضوعیت دهان و حنجره مرتبط میشود، اما بخش اعظم آن، نتیجه دانش و استمرار در تمرین بکارگیری آن دانش در خلال گویش، و همچنین احاطه غیر قابل گذشت به دامنه وسیعی از لغات و استعارات است، نتیجه اشراف به ادبیات، مهارت در بیان، آشنایی به موسیقی کلام، دانش زبان بدن، نهادینه شدن علوم پایه روانشناسی عمومی و تسلط عمیق بر مطلبی که درباره آن مشغول به صحبت هستیم. یان یک هماهنگی به ظاهر ساده اما بسیار پیچیده و مهیج است که میتواند با کنار هم قرارگرفتن، هر انسانی را مجذوب خویش نماید.
بهتر است بر روال معمول جامعه، هرگز امری چنین پیچیده و در عین حال جذاب را، به تواناییهای کم عمق و بدون پایه فرو نکاهیم. شخصی با چنین توانمدی مجذوب کنندهای در واقع یک تماما حرفهایست، در زمینههای مختلف، خصوصا اینکه رشته کلام او دنباله دار باشد و عمق آن به حد ادامه سخن در توالی روزهای آتی.
چقدر خوشحالم که نوشتههای شما رو میخونم، تازه و کم کم دارم متوجه میشم که بیشترین اثر یک انسان بر دیگری، توانایی گفتگوست. بنویسین بیشتر
چقدر جالب بود تعبیر نواختن ساز و تشبیه حرف زدن به نواختن ساز – مرسی
لطفا درباره این موضوع بیشتر بنویسین.